بخش آموزش یکی از بخشهای اصلی است که آماده ی تحول به وسیله ی داده ها می باشد. آموزش همگانی در قرن نوزدهم با هدف جایگزینی آموزش خصوصی که مختص طبقه ی اعیان بود رواج یافت. آموزش خصوصی بر اساس توانایی ها و خواست انفرادی افراد اتفاق می افتاد اما نظام آموزشی همگانی، بازتاب دهنده ی سازمان های صنعتی آن زمان یعنی کارخانه هایی با دستورالعمل تولید انبوه بود. دانش آموزان به عنوان خروجی این فرآیند تولید انبوه در خط تولید قرار می گرفتندو آموزش برای همه یکسان بود. به سختی می شد آموزش همگانی را به شیوه ای دیگر انجام داد.
داده ها(data) در آن زمان، همچون حالا به طور موردی به کار گرفته می شدند: نتیجه ی یک امتحان در این جا، نمره ی یک دانش آموز در آنجا! اما این داده ها به صورت یکپارچه و مداوم جمع آوری نمی شدندو مورد تحلیل قرار نمی گرفتند تا بتوان براساس آنها آموخت که بهترین شیوه ی آموزش چیست؟ و برای نیازهای یک دانش آموز خاص چه شیوه ی تدریسی باید بکار گرفته شود. تا همین اواخر یافتن شیوه های مناسب برای هر دانش آموز بسیار پر هزینه و طاقت فرسا بود، اما این محدودیت ها در حال بر طرف شدن است. در ننتیجه می توان تصور کرد که آموزش در دنیای پیش رو چگونه خواهد بود؟
داده ها و اطلاعات به طور دائمی برای بهبود عملکرد دانش آموزان و معلمان مورد بررسی قرار می گیرند تا بتوان بهترین شیوه ی یادگیری را تشخیص داد. داده ها ما را قادر خواهند ساخت که بار دیگر به ذوزانی بازگردیم که آموزش برای هر فردی به طور ویژه طراحی میشد، دورانی که به واسطه تولید انبوه آموزش همگانی از بین رفت.
بستر آموزش نیز دیجیتال خواهد بود و در نتیجه داده ها می توانند به راحتی و در همه ی شرایط جمع آوری شوند. این به معنی کلاس درسهایی کاملا دگرگون شده است. جایی که برای مثال دانش آموزان در خانه به درس های معلم گوش می دادند( به جای انجام تکالیف منزل به تنهایی) و برای حل مسئله در کلاس حضور می یافتند( هنگامی که آموزگار هم آنجا حضور دارد) آنچه که به عنوان روش تدریس معکوس از آن یاد می شود.
کلاسهای آنلاین تنها یک نقطه ی شروع هستند، هنگامی که یک کتاب درسی کتابی الکترونیک باشد، کتابخوان الکترونیکی می فهمد که آیا دانش آموز واقعا در حال مطالعه است یا خیر و سرعت مطالعه ی او چقدر است؟ اگر حواس دانش آموز پرت شود ( که آن را می توان از طریق کاهش سرعت مطالعه فهمید) کتاب الکترونیکی می تواند با یک پرسش و یا نمایش یک ویدئو توجه دانش آموز را دوباره جلب کند. کتاب الکترونیکی می تواند بگوید که آیا دانش آموز جمعه بعد از ظهر در خانه و یا شنبه صبح در اتوبوس در راه مدرسه درس خوانده! همچنیم می توان فهمید که آیا نمرات بهتر با مطالعه پس از شام رابطه مستقیم دارند یا مطاعه پیش از شام؟
بنابراین داده ها در دنیای آموزش از موجودی ایستا به جریان تبدیل خواهند شد و به جای اینکه یکدفعه جمع آوری شوند به طور دائمی و پیوسته جریانی از اطلاعات ایجاد و جمع آوری می شود. جریان دائمی اطلاعات امکان بکارگیری شیوه ی یادگیری تطبیقی را فراهم می آورد. یادگیری تطبیقی بر اساس ایده ی تحلیل عملکرد یم دانش آموز و سپس انتخاب محتوای آموزشی و سرعت آموزش مناسب برای آن دانش آموز است. بنابراین اگر یک دانش آموز به سه پرسش ریاضی درباره ی مثلثات به درستی و با سرعت پاسخ داد نرم افزار در می یابد که باید به سرفصلی چالش بر انگیزتر مراجعه نماید. اگر دانش آموز در مبحث محیط دایزه و کره با مشکل روبرو است نرم افزار پرسش های بیشتری در این زمینه مطرح می کند. امروزه حتی دانش آموزان ممتاز هم حفره هایی علمی دارند، یادگیری تطبیقی می تواند تضمین کند که چنین دانش آموزانی پیش از آنکه به مبحث بعدی بروند در همه زمینه ها خبره شوند.
تا سال۲۰۵۰ داده ها این امکان را برای بخش آموزش فراهم خواهد کرد که بار دیگر به ریشه هایش یعنی آموزش اختصاصی مناسب هر فرد بازگرددو شیوه ی فعلی آموزش مناسب نخواهد بود. آموزش ساده تر، ارزان تر و فراوان تر خواهد بود و دانش آموزان بیشتری می توانند از آن بهره مند شوند.

دیدگاهها